|
کد مطلب: 91908
بمباران توسط سلاحي به نام *ماهواره*
تاریخ انتشار : 1394/01/07 نمایش : 2810
 به گزارش خبرنگار سلام لردگان؛
بي شک بالاترين و والاترين عنصري که در موجوديت هر جامعه دخالت اساسي دارد فرهنگ آن جامعه است.اساساً فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن جامعه را تشکيل مي دهد و با انحراف فرهنگ هرچند، جامعه در بعد اقتصادي ، سياسي،صنعتي و نظامي قدرتمند و قوي باشد پوچ و ميان تهي است…استقلال و موجوديت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت مي گيرد و ساده انديشي است که گمان شود با وابستگي فرهنگي، استقلال در ابعاد ديگر يا يکي از آنها امکان پذير است.
حال مي فهميم چرا امريکا به جاي اينکه به کشوري مثل ايران حمله نظامي کند سعي دارد با استفاده از ابزار رسانه ، فرهنگ آن تخريب کرده و ارزش هاي آنها را بربايد تا ديگر شاهد هيچ گونه مقاومتي از سوي عامه مردم نباشد.
ساده ترين ابزار تهاجم فرهنگي که مي توان با آنها يک نسل را گمراه کرد همين ابزار و وسايل هستند که روزانه با آنها روبه رو هستيم.از رايانه و شبکه اينترنت گرفته تا شبکه هاي ماهواره اي،از فيلم هاي غير اخلاقي گرفته تا تهيه و توزيع مواد مخدر،از انواع کفش و پوشاک گرفته تا تغييرات در الگوي حجاب.آري اينها ابزاري ساده ولي در عين حال مؤثر براي تغييرات الگوي فرهنگي هستند.
از ميان ابزارهايي که فرهنگ ها و تمدن هاي ديگر را به چالش هاي جدي کشانده، ماهواره است که با هدف تهاجم فرهنگي به ديگر کشورها در عرصه رسانه ها، جايي براي خود باز کرده است. ماهواره از جمله پديده هايي است که وقتي پا در صحنه اجتماعي و سياسي کشورمان گذاشت، عده اي را به طرفداران و مخالفان افراطي خود تبديل کرد.
و در واقع امروز ماهواره در خط مقدم تهاجم فرهنگي يا به تعبير مقام معظم رهبري(مدظله العالي) شبيخون فرهنگي قرار دارد.با اندکي تأمل در مضامين سريال هاي شبکه هاي ماهواره اي نوظهور اين نکته ظريف آشکار مي شود که اين داستان هاي جذاب و ديدني ، در کنار کيفيت صدا و تصوير حاوي مفاهيم خيانت،جنايت و بي بند و باري فکر و فرهنگي مي باشند و مقصدشان غير از جايي است که در آن توليد شده اند .
متأسفانه در حال حاضر شبکه هاي PMC ،GEM ، TV PERSIA ، FARSI 1 و شبکه من و تو جاي خود را در ميان مخاطبان باز کرده اند.اين شبکه ها با انبوهي از برنامه هاي تفريحي اعم از فيلم ها،موزيک ويدئو ها و سريالهايي که براي مخاطبان خود پخش مي کنند صدمات جبران ناپذيري به بنيان فرهنگ و جامعه و از همه مهم تر به خانواده ها مي زنند.
راههاي مقابله با تهاجم فرهنگي:
بيترديد امروزه اکثر کشورها در پي آن هستند که راهکارهايي بينديشند تا از تخريب و تضعيف فرهنگ خود از طريق رسانههاي همگاني هدايت شده توسط غرب بکاهند؛ هرچند کسي منکر اين واقعيت نميتواند باشد که در دنياي امروز، کشورها نميتوانند ديواري به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعهي خود با فرهنگهاي بيگانه، در امان باشند، زيرا رسانههاي همگاني جهان همچون ماهوارهها و تکنولوژي اينترنت، مردم دنيا را در جريان آخرين پيشرفتها، مدها، ساختهها، هنرها و غيره قرار ميدهند. اگر فرهنگ جامعهاي توان خود را از دست بدهد و اگر مردمي از فرهنگ خود گسسته شوند، قدرت درست انديشيدن از آنها سلب ميگردد و در اين درياي ارتباطات غرق ميشوند.
اگر ظرف مدت دو سال، جامعهي شوروي سابق به کلي دگرگون ميشود و رسانهها و کانالهاي تلويزيوني امريکايي و اروپايي چنان فرهنگ آن را در هم ميکوبند که آثار نويسندگان و هنرمندان بزرگ روسيه به کلي فراموش ميشود و الگوهاي غرب مقبوليت مييابند، بيشتر به اين دليل است که پيش از آن، فرهنگشان صلابت و ايستادگي خود را از دست داده بود. ما معتقديم فرهنگ اصيل اسلامي و تعصب مذهبي، همچون درخت تنومندي در ذهن و قلب مردم مسلمان اين مرز و بوم ريشه دوانيده است و طوفان «تهاجم فرهنگي» به راحتي نميتواند اين درخت را از جاي برکَنَد، اما نبايد از تکانهاي گاه و بيگاه آن که ميوههاي نارسيده را سرنگون ميسازد غافل بود؛ لذا شناخت راههاي مقابله با تندباد تهاجم بسيار حايز اهميت است.
ملتهايي که علاقهمند به حفظ و پاسداري از «هويت فرهنگي» خود هستند، سعي ميکنند فرهنگ غيرمادي جامعهي خويش را حفظ نمايند. البته اين بدان معنا نيست که ميتوان (يا بايد) فرهنگ غيرمادي را کاملاً دستنخورده و ثابت و «اصيل» نگهداشت؛ زيرا، همانطور که در ويژگيهاي فرهنگ ملاحظه شد، تغيير از خصوصيات فرهنگ است.
براي مقابله و مبارزه با «تهاجم فرهنگي» راههاي بسيار زيادي در زمينههاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي ذکر شده که هر کدام داراي اهميت خاص خود است. اما عناوين زير اهم توصيهها و راهحلهايي است که در اين مقوله قرار دارند:
الف) شناخت دقيق و همه جانبهي تهاجم فرهنگي: يکي از موارد مهم و اساسي در مبارزه با تهاجم فرهنگي، شناخت ابعاد و ريشههاي آن است؛ زيرا زماني ميتوانيم در برابر اين پديده برنامهريزي کنيم که از دشمن مهاجم و برنامههاي او اطلاع کافي داشته باشيم و متناسب با آن، سلاح تدافعي خود را بهکار گيريم .
ب) شناخت دقيق و کامل فرهنگ اسلامي و ملي:گام دوم در مبارزه با تهاجم فرهنگي شناخت فرهنگ غني اسلامي و عناصر فرهنگي آن است؛ علاوه بر اين بايد عناصر مقبول فرهنگ ملي و آداب و رسوم اجتماعي، ذخاير فرهنگي با ارزش تلقي شده و زنده نگه داشته شوند .
به عقيدهي بسياري از صاحبنظران، اعتلاي فرهنگ ايراني ـ اسلامي و ايجاد حس غرور و افتخار در جوانان و نوجوانان، اين وارثان واقعي ارزشهاي گرانبهاي فرهنگ خودي، گامي اساسي است که بايد براي مبارزهي بيامان با تهاجم فرهنگي غرب برداشته شود. يک جوان مسلمان ايراني بايد بداند که وارث چه نوع فرهنگي است.
ج) اصلاحات علمي و اقتصادي:برنامهريزي در جهت پيشرفت همهجانبه ي کشور و تبديل آن به يکي از کشورهاي بزرگ علمي و صنعتي و مستقل از جهت تأمين کالاهاي اساسي مورد نياز و فراهم آوردن زمينههاي رفع نيازهاي اقتصادي جامعه، به ويژه نيازهاي جسمي و روحي نسل جوان از قبيل تحصيلات کافي، شغل مناسب، امکانات تشکيل خانواده، امکانات گذراندن مناسب اوقات فراغت مانند امکانات ورزشي و … بيشترين نقش را در تثبيت فرهنگ ملي و مصونيت در برابر فرهنگ مهاجم دارد.
د) تدوين سياست فرهنگي و تربيتي جامع از طريق:
1- تقويت کمي و کيفي توليدات فرهنگي توسط رسانههاي جمعي داخلي
2- استحکام مباني تعليم و تربيت اسلامي نوجوانان و جوانان
3- تقويت ايمان از طريق بالابردن سطح رشد علمي و فکري مردم نسبت به مسائل اعتقادي، تبليغ، نشر و ترويج مسائلي که در تشديد عواطف و احساسات ديني مردم تأثير زيادي دارد، مانند نماز جماعت، جلسات قران، هيأتهاي مذهبي، عضويت در مراکز خيريه و عامالمنفعه، دور نگهداشتن مردم از ارزشهاي ضد اسلامي و غيرخدايي با ترويج ارزشهاي ديني در يک سطح گسترده و فراگير و …
4- ارتقاي کيفي فعاليتهاي هنري و ايجاد مراکز هدايتکنندهي ابزارهاي صوتي و تصويري.
5- گسترش فعاليتهاي برونمرزي نهادهاي فرهنگي.
6- ايجاد هماهنگي بين دستگاههاي اجرايي فرهنگي و عدم دخالت افراد غير متخصص و غيرمسؤول در امور فرهنگي و هنري.
7- حفظ جريانهاي فرهنگي اصيل و حمايت از مدافعان واقعي نظام.
8- مشارکت دادن نوجوانان و جوانان در فعاليتهاي فرهنگي از قبيل: تشکيل سمينارهاي مسائل فرهنگي و مسابقات علمي و فرهنگي با حضور و مشارکت آنان، تقويت روحيه ي کتابخواني و انتشار بيشتر کتابهاي مذهبي جذاب.
9- تقويت پايههاي تربيتي و اخلاقي افراد در خانواده و مدرسه و ايجاد ارتباط عاطفي بين والدين و کودکان.
10- بازنگري در منابع درسي دانشگاهي به ويژه کتابهايي که به ناچار از زبانهاي بيگانه ترجمه ميشوند.
11- از بين بردن روحيهي مصرفگرايي به ويژه در مواردي که سبب وابستگي کشور ميشود .
12- ايجاد محيط گرم خانوادگي و برخورد دوستانه با جوانان.
13- آگاه کردن مردم از اهداف فرهنگسازان غربي .
نتيجه:
ما در مقام فرد ، کنترلي بر تغيير تکنولوژيک نداريم و ضرباهنگ تند اين تغيير تهديدي است که شايد زندگي ما را همچون سيل با خود ببرد.عبارت «شاهراه اطلاعاتي» که غالباً از آن ياد مي شود،حاکي از نقشه منظم و دقيقي از راه ها و جاده هاست در حالي که تأثير اين فناوري هاي نوين غالباً احساس آشوب و پريشاني به ما مي دهد.
آنچه در مجموع ميتوان به آن دست يافت اين است که بر اساس نظم نوين جهاني، تهاجم فرهنگي غرب به ويژه آمريکا عليه ساير فرهنگها در حال انجام است و اين امر با گسترش تکنولوژي ارتباطات، شدت، سرعت و پيچيدگي بيشتري پيدا کرده است. آمريکا که داعيهي سرپرستي جهان را در سر ميپروراند و خواستار نظامي تکقطبي است، هيچ فرهنگ رقيبي را که مخالف اين سياست باشد، تحمل نخواهد کرد. قطعاً فرهنگ اسلامي از اين قاعده مستثنا نخواهد بود و در رأس کشورهاي اسلامي، ايران به واسطهي انقلاب اسلامي ومخالفت علني آن با قدرتطلبي آمريکا مورد هجوم بيشتري قرار گرفته و خواهد گرفت؛ لذا به منظور مقابله با اين هجوم، بايد تمام ترفندها و حيلههاي فرهنگ مهاجم شناخته شود و سپس ابزار کافي براي مقابله با آن فراهم گردد. از آنجا که تهاجم فرهنگي فرايندي فرهنگي است، بايد با ابزارهاي فرهنگي با آن مقابله کرد و از مبارزه با ابزار خشن پرهيز نمود؛ يعني توليدات فرهنگي متناسب با فرهنگ ملّي و ديني را بايد گسترش داد و از نيروهاي متعهد و دلبسته به کشور در ساخت اين توليدات کمک گرفت؛ و سپس با بهترين روشها اين توليدات را به جوانان عرضه کرد.
پايان/630 ل
اينکه ما در معرض حملات فرهنگي رسانه هاي بيگاه هستيم شکي نيست،امّا ادوات مقابله با جنگ نرم در دسترس است.فقط بايد چشم هاي خود را بشوييم و به گونه اي ديگر بنگريم و به افسران مقابله با جنگ نرم اعتماد کنيم و از ظرفيت هاي موجود به شکل کافي بهره ببريم.
به اميد روزي که ديدگان ما عکس روتوش شده فرهنگ که با نام فرهنگ پست مدرن بر روي تاقچه هاي ايراني قرار گرفته نبيند و باز هم همان فرهنگ ناب ايراني ـ اسلامي در جامعه اسلامي ايران حاکم باشد.انشالله
|
|
|
|